English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (7558 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
confluence اتصال یا تلاقی دو نهر همریختنگاه
confluences U اتصال یا تلاقی دو نهر همریختنگاه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
concurrence U تلاقی دو نیرو در یک خط عملیات نقطه تلاقی همزمان بودن
male connector U ورودی با سوزنهای اتصال که وارد اتصال سادگی میشود تا اتصال الکتریکی برقرار میکند
plug compatible U دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
conflux U تلاقی
confluence U تلاقی
collisions U تلاقی
collision U تلاقی
tangency U تلاقی
anastomosis U تلاقی
weaving U تلاقی
confluences U تلاقی
anastomois U تلاقی
layers U لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
patches U کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
patch U کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
layer U لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
PPP U پروتکل تامین کننده اتصال شبکه روی اتصال آسنکرون
connector U وسیله فیزیکی با چندین اتصال فلزی که به وسایل اجازه اتصال به سادگی می دهند
fibre U نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fiber U نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fibres U نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
contacting U یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contact U یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacts U یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacted U یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
moorings U سیمهای اتصال مسلح کننده مین سیم اتصال
gantlet U تلاقی کردن
intersection point U نقطه تلاقی
interactional points U نقاط تلاقی
commissure U محل تلاقی
crossing points U نقطه تلاقی
vanishing point U نقطه تلاقی
incidence matrix U ماتریس تلاقی
meetings U تلاقی همایش
point of intersection U نقطه تلاقی
crossing point U نقطه تلاقی
meeting U تلاقی همایش
DB connector U اتصال به شکل D که معمولاگ به صورت دو ردیف سوزن است برای اتصال وسایل ارسال داده
outfall U محل تلاقی دوابریز
crossing U نقطه تلاقی دوراهی
mould line U خط حاصل از تلاقی دو سطح
counter U باجه تلاقی کردن
countered U باجه تلاقی کردن
redezvous U محل تلاقی یکانها
groins U محل تلاقی دوطاق
groin U محل تلاقی دوطاق
quits U بی حساب تلاقی شده
countering U باجه تلاقی کردن
concourses U محل تلاقی چندخیابان یا جاده
pitch curves U تلاقی سطوح طرفین دندانه
concourse U محل تلاقی چندخیابان یا جاده
csma/cd U دستیابی چندتایی با کشف تلاقی
meeting U تلاقی وسائط نقلیه برخوردها
weaving distance U طول تلاقی مسافت همبری
meetings U تلاقی وسائط نقلیه برخوردها
gantlet U : محل تلاقی دو خط راه اهن
swivelled U اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
drawbar U بازوی اتصال سهم اهرم اتصال
swivels U اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
linkage U مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
linkages U مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
swivel U اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
creased U محل تلاقی دیوار اسکواش و کف زمین
creasing U محل تلاقی دیوار اسکواش و کف زمین
crease U محل تلاقی دیوار اسکواش و کف زمین
creases U محل تلاقی دیوار اسکواش و کف زمین
buttock lines U نیمرخ تلاقی صفحات قائم باسطح اجسام صلب
telematics U نقطه تلاقی راه دور وپردازش خودکار اطلاعات
RJ connector U نام عمومی برای اتصال هشت سوزنی که درشبکههای BuneT برای اتصال کابل UTP به کار می رود
ramps U سینه کش اتصال فراز اتصال
lead U قطب اتصال سیم اتصال
ramp U سینه کش اتصال فراز اتصال
leads U قطب اتصال سیم اتصال
terminals U محل اتصال پیچ اتصال
terminal U محل اتصال پیچ اتصال
cascade connection U اتصال کاسکاد اتصال پلهای
slip road U سینه کش اتصال فراز اتصال
passing place U محل پیش بینی شده برای تلاقی در راههای شوسهای
carrier sense U detect collision accesswith multiple دستیابی چندتایی با کشف تلاقی
junction well U چاهها یا گودالهایی که درمحل تلاقی تغییر شیب زهکشهای زیرزمینی ایجادمیگردند
relief hole U سوراخی در ورقههای فلزی که تلاقی دو خم را بدون تاب برداشتن صفحه ممکن میسازد
T connector U اتصال Coa xial به شکل حرف T که دو کابل باریک loaxial را با دو شاخههای BNC بهم وصل میکند و اتصال سومی برای کابل دیگر یا کارت واسط شبکه ایجاد میکند
mach stem U جبهه موج حاصل از تلاقی موج برخوردی و منعکس
interfaces U 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interface U 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
subscriber's line U اتصال تلفنی هادی اتصال هادی مشترک
crossing point U نقطه تقاطع نقطه تلاقی
crossing points U نقطه تقاطع نقطه تلاقی
redezvous U تلاقی کردن ملاقات کردن
countervial U خنثی کردن- برابری کردن با- جبران کردن- تلاقی کردن
interconnection U اتصال
interconnetion U اتصال
scarf U اتصال
contacts U اتصال
juncture U اتصال
attach U اتصال
attaching U اتصال
bounding U اتصال
inosculation U اتصال
coupling U اتصال
contacting U اتصال
conjunction U اتصال
conjunctions U اتصال
contacted U اتصال
coitus U اتصال
scarfs U اتصال
single u butt weld U اتصال لب به لب "یو"
union U اتصال
unions U اتصال
networks U اتصال
network U اتصال
nexus U اتصال
suspensions U اتصال
seam U خط اتصال
continuity U اتصال
seams U خط اتصال
fitting U اتصال
suspension U اتصال
fusion U اتصال
bonding U اتصال
hitching U اتصال
single u butt joint U اتصال لب به لب "یو"
lap joint U اتصال لب به لب
law of continvity U اتصال
lead wire U خط اتصال
joint U اتصال
hitch U اتصال
hitched U اتصال
hitches U اتصال
fusions U اتصال
attaches U اتصال
connectivity U اتصال
connection line U خط اتصال
junction U اتصال
concatenate U اتصال
cutter link U اتصال
tie line U خط اتصال
tie down U اتصال
junctions U اتصال
link U اتصال
connection U اتصال
connector U اتصال
connexions U اتصال
conjuncture U اتصال
v joint U اتصال "وی "
connect node U کد اتصال
butt joint riveting U اتصال لب به لب
wiring U اتصال
contact U اتصال
bindings U اتصال
symphysis U اتصال
binding U اتصال
colligation U اتصال
jump joint U اتصال لب به لب
incorporation U اتصال
abutment U اتصال
abjoint U بی اتصال
clutch dog U فک اتصال
butt joint U اتصال لب به لب
capacity ground U اتصال به فرفیت
connecting diagram U دیاگرام اتصال
receptacle U سیم اتصال
fuse post U اتصال فیوز
flang joint U اتصال سرلوله
accolade U خط اتصال اکولاد
flang joint U اتصال لبه
accolades U خط اتصال اکولاد
receptacles U سیم اتصال
fitting joint U اتصال مناسب
connected load U توان اتصال
finger joint U اتصال انگشتی
jacks U انبر اتصال
cable joint U موف اتصال
jack U انبر اتصال
cam control U بادامک اتصال
connect time U زمان اتصال
fusion cone U مخروطی اتصال
fusible link U اتصال گداختنی
floating U فاقدوسیله اتصال
connecting branch U اتصال یا پیوستگی
copula U وسیله اتصال
grid cap U اتصال شبکه
junction box U جعبه اتصال
channel attached U اتصال کانالی
circuit diagram U شمای اتصال
commissure U محل اتصال
cluster joint U اتصال خوشهای
pendants U طناب اتصال
pendant U طناب اتصال
tapping U اتصال وسط
collector contact U اتصال کلکتور
tapped U اتصال وسط
tap U اتصال وسط
slings U تسمه اتصال
slinging U تسمه اتصال
sling U تسمه اتصال
commissure U سطح اتصال
drag bar U میله اتصال
junction boxes U جعبه اتصال
grid clip U اتصال شبکه
Recent search history Forum search
0 دستگاه یو پی اس چیست و چه وظیفه ای در سازمان دارد؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com